طبق گزارش پلیس سن هر کدام از این دختران جوان حدود ۲۰ سال است و به مدت ۲ سال است که به صورت دست جمعی پسران و مردان زیمبابوه ای را فریب میدهند.
بنا به این گزارش، این افراد هنگامی که سوار بر خودروی یکی از قربانیان بودند، تصادف میکنند و بدین ترتیب پلیس در تحقیقات خود متوجه حقیقت شد.
۱۷ نفر از مردان از اقدام این باند سه نفره شکایت کردند. آنها به مرکز پلیس گزارش دادند که تعدادی از دختران جوان با سن پایین ما را مجبور به خوردن مشروبات الکلی میکردند و با تهدید اسلحه به کارهایی نامشروعی که میخواستند، تن میدادیم.
دنیا چپکی شده! زنها مردها رو می کنن................
پدرم همیشه میگوید " این خارجیها که الکی خارجی نشدهاند، خیلی کارشان درست بوده که توی خارج راهشان دادهاند" البته من هم میخواهم درسم را بخوانم؛ پیشرفت کنم؛ سیکلم را بگیرم و بعد به خارج بروم. ایران با خارج خیلی فرغ دارد. خارج خیلی بزرگتر است. من خیلی چیزها راجب به خارج میدانم. تازه دایی دختر عمهی پسر همسایهمان در آمریکا زندگی میکند. برای همین هم پسر همسایهمان آمریکا را مثل کف دستش میشناسد. او میگوید "در خارج آدمهای قوی کشور را اداره میکنند" مثلن همین "آرنولد" که رعیس کالیفرنیا شده است. ما خودمان در یک فیلم دیدیم که چطوری یک نفره زد چند نفر را لت و پار کرد و بعد با یک خانم... البته آن قسمتهای بیتربیتی فیلم را ندیدیم اما دیدیم که چقدر زورش زیاد است، بازو دارد این هوا. خارجیها خیلی پر زور هستند و همهشان بادی میل دینگ کار میکنند. همین برجهایی که دارند نشان میدهد که کارگرهایشان چقدر قوی هستند و آجر را تا کجا پرت کردهاند ..... بقيه انشا در ادامه مطلب
ناتالیا هایهورست، دختر خردسالی است که اعتیادش به خوردن وسائل غیرخوراکی، او را در آستانه مسمومیتی کشنده قرار داده است.
به گزارش مشرق، اعتیاد ناتالیا هایهورست به خوردن وسائل غیرخوارکی تا آنجا پیش رفته است که والدین این کودک سه ساله، چندی پیش او را به دلیل خوردن یک لامپ در حال مرگ یافتند.
اگرچه خوراکی مورد علاقه ناتالیا چوب و سنگ است اما این دختر کوچک به دلیل خوردن یک آجر کامل (مانند یک بیسکویت) شناخته شده است.کالین، مادر 31 ساله ناتالیا، میگوید: "هر روز تلاش میکنیم تا مانع ناتالیا شویم که چیزهایی بخورد که میتوانند او را بکشند."
از زمانی که خوردن لامپ ناتالیا را در آستانه مرگ قرار داده است، این دختر کوچک از خوردن شیشه پرهیز میکند اما همچنان چوب، سنگ و آجر میخورد.گفته شده که ناتالیا میتواند مانند یک انسان عادی که بیسکویت شکلاتی میخورد یک آجر را بخورد.
به گفته کالین، ناتالیا میداند که خوردن این چیزها خوب نیست اما ولع او به قدری است که کنترل آن برای یک کودک سه ساله غیرممکن است.
بنا براین گزارش، ناتالیا مبتلا به بیماری "پیکا" (Pica) است، بیماری که فرد اشتهای زیادی به خوردن چیزهای غیرخوراکی دارد.
به گزارش ایران ناز لی چینگ یون یک مرد چینی است که بعد از ۲۵۶ سال زندگی ۲۳ زن و ۱۸۰ نوه دارد! لی چینگ یون از دنیا رفته اما بر اساس آخرین امار ها او مسن ترین انسان روی زمین بوده است! خیلی ها راجع به نحوه ی زندگی کردن او و رژیم غذایی اش کنجکاو هستند.
راز و رمز یک زندگی طولانی چیست؟
مشاور لی چینگ یون راز داشتن یک زندگی طولانی را به او آموخته است : نداشتن استرس،آرام راه رفتن و خوب خوابیدن!
خود لی چینگ یون اعتراف کرده که در سال ۱۷۳۶ متولد شده و ۱۹۷ سال زندگی کرده،شما در سال ۱۹۳۰ یک استاد دانشگاه به نام وو چونگ در پرونده ای اثبات کرده که که لی در سال ۱۶۷۷ متولد شده!
این تست بسیار هیجان انگیز تنها چند ثانیه طول میکشد. باور کردنی نیست، ولی کاملا صحت دارد. همین حالا آن را امتحان کنید:
1. در حالیکه مقابل مانیتورتان نشسته اید (یا هر جای دیگر مانند؛ صندلی، مبل...) پای راستتان را کمی بالا آورید و در جهت عقربه های ساعت بچرخانید.
2. در همین حال با دست راست شماره 6 انگليسي را در هوا به شكل بزرگ بنویسید.(از بالا به پایین) توجه كنيد چرخش دست و پا بايد همزمان باشد
مسیر چرخش پای شما تغییر کرد نه ؟!! یعنی پای شما خلاف عقربه های ساعت شروع به چرخیدن کرد. درسته؟!!
هنوز دانشمندان علتی برای این عکس العمل مغز پیدا نکرده اند. در نتیجه هیچ کاری برای تغییر آن نمیتوان انجام داد. جالب بود نه؟!!.... شما میتوانید بارها و بارها این آزمایش را انجام دهید و بازهم همان نتیجه را مشاهده کنید !
ارسال اس ام اس: همين اول بگم كه فقط به شماره هاي ايرانسل و اپراتورهاي ساير كشورها پيام ارسال ميشه .اين پايين 2 تا سرور هست كه از هر كدوم حال كردين استفاده ميكنين. از سمت چپ كشور ايران رو انتخاب كنين و سمت راست شماره اي كه قراره بهش اس بدين رو بــــــــدون صــــفر وارد ميكنين. پايين متن پيام رو به انگليسي تايپ ميكنين(حداكثر 137 كاراكتر) و بعدش send رو بزنيد.
مریدی ترسان نزد شیخ برفت و عرض بکرد : یا شیخ خوابی دیدم بس عجیب ، خواب دیدم گدای سر چهار راه از من کمک قبول نکردی و بگفت که تو تحریمی.
شیخ فرمود : کمی دیر خواب دیدی. گامبیا و امبیا و سنگال نیز ایران تحریم بکرده اند.
حیرانم ازاین عجایب تودرتو***دگران را برق بگیرد مارا جرقه ی پتو!
و مریدان همی گریستند.
براي مشاهده بقيه ي ماجراهاي شيخ و مريدان روي ادامه مطلب كليك كنيد
پسرها و ديدگاهشون از زندگي اجتماعي در سنين مختلف
سن 14 سالگي : تازه توي اين سن، هر رو از بر تشخيص ميدن . اول بدبختي
سن 15 سالگي : ياد مي گيرن که توي خيابون به مردم نگاه کنن ... از قيافه خودشون بدشون مي ياد
براي مشاهده موضوع كامل روي ادامه مطلــــب كليك كنيد
بي مقدمه بريم سر اصل مطلب. توي پمپ بنزين بابام كه داشت بنزين ميزد چشم افتاد به تابلويي كه روش نوشته بود "استفاده از تلفن هماه ممنوع"
با خودم گفتم مثلا چي ميشه با موبايل حرف بزنيم. بعد يهو يه فكري به ذهنم رسيد. مث ويكي(بچه تر ، كه بودم كارتونشو ميديدم(يادش بخير(شروع كنم پرانتز بازيو؟نه زشته ))) يهو پريدم هوا. گفتم اومدم نت يه راست برم اينو پيدا كنم.
برا من كه خيلي جالب بود. حالا اينجا ميذارم شايد واسه شمام جالب باشه. ببينين
براي ديدن عكس ها و ديدن موضوع كامل روي ادامه مطلب كليك كنيد
این هم صدای مظفرالدین شاه که یکی از قدیمی ترین اسناد صوتی ایرانی هست که موجود می باشد. لینک دانلود
این صدا مربوط به پنجمین شاه دوره قاجار ـ مظفرالدین شاه قاجار است. این صدا با حضور اتابک اعظم و وزیر امور خارجه گفته شده است.
برای درک بهترسخنان شاه قاجار و يا اينكه شايد براى بعضى از دوستان واضح نباشد، متن آن بصورت مکتوب در زیر درج شده است .
جناب…. و اتابک اعظم از خدمات صادق ولایق شما…. که تا به حال چهل سال است که خدمت می کنید ، از همه خدمات شما راضی هستیم بخصوص از خدمات این سه ، چهار ساله ای که در وزارت خودتان کار می کنید وانشالله عوض اینها را ، همه را به شما مرحمت خواهیم فرمود و شما هم ابدا ذره ای در خدمات خودتون انشالله قصور نخواهید کرد و مرحمت ما را به اعلای درجه نسبت به خودتان بدانید.
انشالله الرحمن بعد از چهار صد سال که خدمت می کنید امیدوار هستم که همیشه خوب باشید واین خدماتی که به من میکنید ،واسه مملکت ایران می کنید البته خداوند او را ……..بی …… بی عوض نخواهد گذاشت.
انشالله عوض او را هم خدا وهم سایه خدا که خودمان باشیم به شما خواهم داد واز خدمات همه وزرا هم راضی هستيم و شما خدمات همه را حقیقتا خوب عرض می کنید وهمه را به موقع عرض می کنید.
پس نوشت: اتابک اعظم (میرزا علی اصغرخان امین السلطان)، فرزند دوم آقا ابراهیم امینالسلطان، صدر اعظم سه پادشاه قاجار، ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه و محمدعلی شاه بود. به ترتیب به القاب صاحبجمع، امینالسلطان، و اتابک اعظم ملقب بود. وی در ۲۱ رجب ۱۳۲۵ هجری قمری در جریان جنبش مشروطه ایران به دست عباس آقا تبریزی کشته شد
در سمت راست صفحه ای که باز می شود شرکت مزدا دلیل نام گذاری خود را توضیح داده است.
متن انگلیسی زیر عین متن مندرج در سایت مزداست.
خود ببینید و بخوانید.
The company's name, "Mazda," derives from Ahura Mazda, a god of the earliest civilizations in West Asia . We have interpreted Ahura Mazda, the god of wisdom, intelligence and harmony, as the symbol of the origin of both Eastern and Western civilizations, and also as a symbol of automobile culture. It incorporates a desire to achieve world peace and the development of the automobile manufacturing industry. It also derives from the name of our founder, Jujiro Matsuda.
برگردان متن بالا : "نام شرکت، �مزدا� برگرفته از اهورا مزدا، خدایی از تمدنهای پیشین آسیای غربی، می باشد. ما اهورا مزدا را خدای خرد، هوش و هماهنگی پنداشته ایم، به عنوان نشانه ای اصلی در هردو تمدن غربی و شرقی، و همچنین نشانه فرهنگ ماشینی. این شامل میل به رسیدن به صلح جهانی و توسعه صنعت خودروسازی است. همچنین برگرفته از نام مؤسس شرکت ما جوجیرو ماتسودا می باشد."
واسه من كه خيلي جالــــــب بود. اميدوارم شمام خوشتون اومده باشه
تا حالا به این فکر کرده اید که احمقترین فرد جهان چه کاری باید انجام بدهد تا این لقب برازنده وی باشد؟! فردی به نام جاناتان پارکر در هنگام دزدی، اشتباهی کرده است که این لقب را کاملا برازنده خود نموده است.
آقای پارکر دزد، شبی تصمیم می گیرد که به خانه ای که در حومه شهر قرار دارد دستبرد بزند و چند الماس گرانقیمت را بدزدد، اما بعد از این که الماس ها را برداشت و قصد خروج داشت، چشمش به کامپیوتر می افتد و تصمیم می گیرد که مثلا خود شیرنی کند و در Facebook خود بگوید �دارم دزدی می کنم�، پس وارد Facebook می شود و پیغام را می گذارد ولی موقع خروج فراموش می کند که از اکانت خود خارج شود. و ادامه ماجرا هم که کاملا قابل حدس زدن است..!
امروز می خواهم بهترین آرزوهای خود را به همۀ کسانی که نوروز را در سرتاسر جهان جشن می گیرند تقدیم کنم. این جشن، هم یک آیین باستانی و هم زمانی برای بازآفرینی است و امیدوارم که شما از این فرصت ویژۀ سال برای بودن در جمع دوستان و خانواده بهره گیرید.
براي ديدن كامل متن روي ادامه مطلــــــــــــــــب كليك كنيد
برخی از خاطره های جالب و آشکار از زندگی آلبرت انیشتین که اخیرا توسط مجله تایم به عنوان مرد قرن مفتخر شده بود:
یکبار اینشتین از پرینستون با قطار در سفر بود که مسئول کنترل بلیط به کوپه او آمد. وقتی او به اینشتین رسید ، انیشتین بدنبال بلیط جیب جلیقه اشرا جستجو کرد ولی نتوانست آنرا پیدا کند. سپس در جیب شلوار خود جستجو کرد ولی باز هم بلیط را پیدا نکرد. سپس در کیف خود را نگاه کرد ولی بازهم نتوانست آنرا پیدا کند.بعد از آن او صندلی کنار خودش را جستجو کرد ولی بازهم بلیطش را پیدا نکرد.
مسئول بلیط گفت : دکتر اینشتین ، من می دانم که شما که هستید . همه ما به خوبی شما را میشناسیم و من مطمئن هستم که شما بلیط خریده اید، نگران نباشید. و سپس رفت. در حال خارج شدن متوجه شد که فیزیکدان بزرگ دست خود را به پایین صندلی برده و هنوز در حال جستجوست.
مسئول قطار با عجله برگشت و گفت : ” دکتر انیشتین ، دکتر انشتین ، نگران نباش ، من می دانم که شما بلیط داشته اید، مسئله ای نیست. شما بلیط نیاز ندارید. من مطمئن هستم که شما یک بلیط خریده اید.”
اینشتین به او نگاه کرد و گفت : مرد جوان ، من هم می دانم که چه کسی هستم. چیزی که من نمی دانم این است که من کجا می روم.
برخی از خاطره های جالب و آشکار از زندگی آلبرت انیشتین که اخیرا توسط مجله تایم به عنوان مرد قرن مفتخر شده بود:
هنگامی که آلبرت انیشتین شاغل در دانشگاه پرینستون بود ، یک روز قرار بود به خانه برود ولی او آدرس خانه اش را فراموش کرده بود. راننده تاکسی او را نمی شناخت. انیشتین از راننده پرسید آیا او می داند خانه اینشتین کجاست. راننده گفت : “چه کسی آدرس اینشتین را نمی داند؟ هر کسی در پرینستون ادرس خانه انشتین را میداند. آیا می خواهید به ملاقات او بروید؟” . اینشتین پاسخ داد :” من اینشتین هستم . من آدرس منزل خود را فراموش کرده ام ، می توانید شما مرا به آنجا ببرید؟ ” . راننده او را به خانه اش رساند و از او هیچ کرایه ای نیز نگرفت... .
برخی از خاطره های جالب و آشکار از زندگی آلبرت انیشتین که اخیرا توسط مجله تایم به عنوان مرد قرن مفتخر شده بود:
از آلبرت اینشتین معمولا برای توضیح نظریه عمومی نسبیت سوال میشد و او یکبار اینگونه پاسخ داده بود: ” دست خود را بر روی اجاق گاز داغ برای یک دقیقه قرار دهید ، و این عمل مانند یک ساعت یک به نظر می رسد ، حال با یک دختر خوشگل یک ساعت بنشینید ، و این عمل مانند یک دقیقه به نظر می رسد. این نسبیت است.!”
برخی از خاطره های جالب و آشکار از زندگی آلبرت انیشتین که اخیرا توسط مجله تایم به عنوان مرد قرن مفتخر شده بود:
همسر آلبرت انیشتین غالبا اصرار داشت که او در هنگام کار باید لباسهای مناسبتری استفاده کند. انشتین همواره میگفت: “چرا باید اینکار را بکنم هر کسی اینجا می داند من که هستم.” هنگامی که انیشتین برای شرکت در اولین کنفرانس بزرگ خود شرکت کرد نیز همسرش از او خواست که لباس مناسبتری بپوشد، انشتین گفت: “چرا باید اینکار را بکنم هیچ کسی اینجا مر نمی شناسد.”
برخی از خاطره های جالب و آشکار از زندگی آلبرت انیشتین که اخیرا توسط مجله تایم به عنوان مرد قرن مفتخر شده بود:
یک روز در هنگام تور سخنرانی ، راننده آلبرت انیشتین ، که اغلب در طول سخنرانی او در انتهای سالن می نشست ، بیان کرد که او احتمالا می تواند سخنرانی انشتین را ارائه دهد. زیرا چندین مرتبه آنرا شنیده است. برای اطمینان بیشتر ، در توقف بعدی در این سفر، انیشتین و راننده جای خود را عوض کردند و انشتین با لباس راننده در انتهای سالن نشست.
پس از ارائه سخنرانی بی عیب و نقص ، توسط یک عضو از شنوندگان از راننده سوال دشواری شده بود. راننده انشتین خیلی معمولی جواب داد: “خب ، پاسخ به این سوال کاملا ساده است. من شرط می بندم راننده من ، (اشاره به انشتین) که در انتهای سالن وجود دارد ، می تواند پاسخ این سوال را بدهد.”
دو پيرمرد ٩٠ ساله، به نامهاى بهمن و خسرو دوستان بسيار قديمى همديگر بودند.
هنگامى که بهمن در بستر مرگ بود، خسرو هر روز به ديدار او میرفت.
يک روز خسرو گفت:
«بهمن جان، ما هر دو عاشق فوتبال بوديم و سالهاى سال با هم فوتبال بازى میکرديم. لطفاً وقتى به بهشت رفتى، يک جورى به من خبر بوده که در آن جا هم میشود فوتبال بازى کرد يا نه.»
بهمن گفت:
«خسروجان، تو بهترين دوست زندگى من هستى. مطمئن باش اگر امکانش بود حتماً بهت خبر میدهم»
چند روز بعد بهمن از دنيا رفت... بقه داستان در ادامه مطلــــــــــــــــــــــــــــــب