ساعت |
بازدید : 369 |
نویسنده :
Behzad
| ( نظرات )
گفتم به گل زرد چرا رنگ مني افسرده و دلتنگ چرا مثل مني من عاشق اويم که رنگم شده زرد تو عاشق کيستي که هم رنگ منی
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
ساعت |
بازدید : 374 |
نویسنده :
Behzad
| ( نظرات )
اي نگاهت نخي از مخمل و از ابريشم
چند وقت است که هر شب به تو مي انديشم
به تو آري ، به تو يعني به همان منظر دور
به همان سبز صميمي ، به همبن باغ بلور
به همان سايه ، همان وهم ، همان تصويري
که سراغش ز غزلهاي خودم مي گيري
براي مشاهده شعر به صورت كامل به ادامه مطـــــــــــلب برويد.
|
امتیاز مطلب : 42
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
ساعت |
بازدید : 387 |
نویسنده :
Behzad
| ( نظرات )
گفتند کدامین عشق ؟ گفتیم صمیمانه
گفتند که دوستی چه ؟ گفتیم رفیقانه
گفتند سخن را چه ؟ گفتیم ادیبانه
گفتند به کوی دوست ؟ گفتیم ذلیلانه
گفتند که دنیا چه ؟ گفتیم نمی مانه
گفتند کدامین مرگ ؟ گفتیم غریبانه
|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
ساعت |
بازدید : 375 |
نویسنده :
Behzad
| ( نظرات )
آنچه را كه ما خوشبختي مي ناميم نبودن بدبختي است’خوشبختي حقيقي چيزيست كه هيچ يك از افراد بشر تاكنون نديده اند.--------------( مترلينگ )
هركس كه پشت سر ديگران حرف مي زند ديگر وقت نمي كند كه ديگران را دوست بدارد---------- ( مادر ترزا )
اين ذهن ما است كه ما را شاد يا ناشاد‘ بدبخت يا سعادتمند ‘ غني يا فقير مي سازد--------- ( ادموند اسپنسر)
عظمت زندگي در علم نيست بلكه در عمل است---------------- ( توماس هنري هاكسلي )
دنیا گرد است و جایی که به نظر پایان می رسد شاید نقطه ای برای شروع باشد. ivy baker priest
هر پایانی آغاز هم هست فقط در آن لحظه این را نمی دانیم. mitch albom
|
امتیاز مطلب : 44
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
ساعت |
بازدید : 339 |
نویسنده :
Behzad
| ( نظرات )
ما نقاط مشترک زيادي با هم داشتيم ، من عاشق او بودم و او هم عاشق خودش بود !!!
|
امتیاز مطلب : 27
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
ساعت |
بازدید : 403 |
نویسنده :
Behzad
| ( نظرات )
براي مشاهده عكس ها به ادامه مطلب برويد
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
ساعت |
بازدید : 975 |
نویسنده :
Behzad
| ( نظرات )
|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
ساعت |
بازدید : 335 |
نویسنده :
Behzad
| ( نظرات )
مارها قورباغه ها را می خوردند و قورباغه ها غمگین بودند
قورباغه ها به لک لک ها شکایت کردند
لک لک ها مارها را خوردند و قورباغه ها شادمان شدند
لک لک ها گرسنه ماندند و شروع کردند به خوردن قورباغه ها
قورباغه ها دچار اختلاف دیدگاه شدند
عده ای از آنها با لک لک ها کنار آمدند و عده ای دیگر خواهان باز گشت مارها شدند
مارها باز گشتند و همپای لک لک ها شروع به خوردن قورباغه ها کردند
حالا دیگر قورباغه ها متقاعد شده اند که برای خورده شدن به دنیا می آیند
تنها یک مشکل برای آنها حل نشده باقی مانده است
اینکه نمی دانند توسط دوستانشان خورده می شوند یا دشمنانشان!!!!!
|
امتیاز مطلب : 36
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8