هيچ کس اشکي براي ما نريخت هر که با ما بود از ما مي گريخت چند روزي هست حالم ديدنيست حال من از اين و آن پرسيدنيست گاه بر روي زمين زل مي زنم گاه بر حافظ تفاءل مي زنم حافظ ديوانه فالم را گرفت يک غزل آمد که حالم را گرفت: ما زياران چشم ياري داشتيم خود غلط بود آنچه مي پنداشتيم
برچسبها:
جمله زيبا ,
جملات زيبا ,
جملات قشنگ ,
كمله قشنگ ,
زيباترين جملات ,
جمله باحال ,
مطلب زيبا ,
مطالب عاشقانه ,
غمگين ,
عشق ,
فال ,
حافظ ,
,
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
|
ساعت |
بازدید : 425 |
نویسنده :
Behzad
| ( نظرات )
|
نمی دانم گناه از تو بود
یا
عیب از چشمهای من ؟؟؟
که بعد از رفتن تو همه ی دنیا از چشمم افتاد...!
|
امتیاز مطلب : 26
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 23 صفحه بعد